بایگانی ماهانه: نوامبر 2011

بسم ِ اللهِ علیم و فرزان.. فَردو صَمَد و رحیم و رحمان.. هم منتقم و عنید و مکّار ..بر جبر نهاده، پایه کار!

بسم ِ اللهِ علیم و فرزان
فَردو ، صَمَد و، رحیم و رحمان
هم منتقم و عنید و مکّار
بر جبر نهاده، پایه کار
نه جفتِ مساعد و نظیری
انباز و، مشاور و، وزیری
کاری اگرش، به پیش آید
بی شرکتِ غیر، می نماید
سلطانِ غیور و، مستبدی ست
آسوده ز کین، ضد وندی ست
صد شورش و دادو جیغ و بلوا
هرگز نرود به خرج بالا
گر معدنِ قهرِ او بجنبد
نُه قُبه آسمان برُنبد
با انکه به «شافی» ست مشهور
هر روزه، هزارها کند کور
گاهی ز کَرَم، نگفته چندان
بخشد که حساب و حصر نتوان
گاهی ندهد به طفلِ عطشان
یک قطرهِ آب در بیابان
تا تشنه به زجر، جان سپارد
نامش به زبان، دگر نیارد
عدل است؛ به قَهر و مَکر، دَرهم
عفو است، به انتقام توأم
فی الجمله، بدین صفات بسیار
چیزی ست؛ چو شعله ِ قَلَمکار
نامش بر عبریان «یهوه» است
این تحفه خدا، خدای موسی است

سراینده: ابن دیلاق. 1310 خورشیدی. ایران
کتاب: معراج نامه

*****************
1. ، کین خواه منتقم = انتقام گیرنده
2. انباز = شریک
3. وندی = مثل، مانند
4. قبه = گنبد
5. برنبد = فرو ریزد
6. شافی = شفایت کننده، میانجی
7. عطشان = تشنه لب
8. توأم = با همدیگر

به نام خداوند نُه آسمان حکیمِ خطاپوشِ بسیار دان!

ابن دیلاق، نام یک سراینده (شاعر) ایرانی است که در سالهای 1305 تا 1313 نسکی (کتاب…ی) را به نام «معراج نامه» چاپخش (انتشار) داد، که بدون درنگ، از سوی آخوندها و همبودین (جامعه) اسلام پناه دوران، گردآوری شد. به تازگی، چاپ دومی از روی یکی از رونوشت های (نسخه های) باز مانده آن انجام شده است. سروده های زیر از همین دفتر، گل چین شده است.
معراج نامه

به نام خداوند نُه آسمان
حکیمِ خطاپوشِ بسیار دان
قدیر و بصیر و کریم و رحیم
که خلقش عبادت کنند از قدیم
بجز خلِقِ شیطان، که در اوست حرف
همه خلقتش؛ خوب و، نغز و، شگرف
ز ابر آفریده ست، بارانِ تَر
که تا یونجه رویاند از بهرِ خر
به ماهی نکرده، کَرَم دست و پا
چو در آب، شُل می نماید شنا
بُوَد نور خورشید، تابان سپید
که با رنگِ دیکر کس، اینسان ندید
پی آن که قدرت نماید به ما
بسی درد داده ست، و بهرش دوا
چو بی رنج و بی محنت و مسکنت
نداند بشر، قیمت عافیت
اِلله است و، مکر، از صفت های اوست
قضا و بلا، مرحمت های اوست
حسد داده و، بخلو، کین و عناد
که بر پا کند، محشر اندر معاد
همه جنگ و خونریزی، از وی پدید
قوی، بهر ِ دفعِ ضعیف آفرید
چو دل، جایِ آن ذاتِ بی چون بُوَد
هماره، پُر از محنت و خون بُوَد
اگر میرد از گریه در شب، یتیم
بدو ننگرد، ذات پاک علیم
چو بی چاره ییی از ستم، جان دهد
بدو وعدهِ حور و غلمان دهد
کریم است و، گر گویی ایثار کن
جواب آید ای خر: برو کار کن
چنین نام ها، حقه انبیاست
که کالای دکانِ ایشان، خداست
به اقوال، هر دهر، ابلهی
مبادا که دین، از کف ِ خود دهی
ز مکرش گریز و، ز قهرش، هراس
مبر نام او، بی درود و، سپاس
به کارش، مکُن هیچ، چون و چرا
بترس از عزابش، بروزِ جزا
خدای است و، هر چه خواهد کُنَد
اگر دَم زنی، گردنت می زند
ابن دیلاق
منبع:فیسبوک کیوان دشتی

در عید حیوانیتان حیوان قربانی کنید!

در عید حیوانیتان حیوان قربانی کنید
با خوی کفتاریتان نشخوارِ حیوانی کنید

در رسم کشتاری چنین بر سفره های مومنین
آن هیکل بیهوده را مشغول مهمانی کنید!

این سنت رذل عرب کار رسولی بولهب
ای ابلهان روزگار تقلیدِ آن جانی کنید

با حیلهء بیگانگان در محفل دیوانگان
چون نعره ء گاوی عظیم آواز قرآنی کنید!

از باطن اعراب پست اللهتان نالیده است :
تا میتوانید مومنان هردم هوسرانی کنید

افکار نادانیتان پایان ندارد همچنان
بهر بهشت و دوزخِ فردا، مسلمانی کنید

عقلی نگردد کارگر درحیله می ماند بشر
این عمر ویران گشته را در گور نادانی کنید

بیهوده میگویم سخن ای خائنان بی وطن
با مدح رذلان عرب بر تخت سلطانی کنید!

منبع:فیسبوک-نه من مسلمان نیستم